نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

زندگیت در یک لحظه عوض میشه

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ب.ظ

از یک لحظه به بعد زندگیت عوض میشه.من در این مکان در این گوشه خیابان در اواخر تیرماه هشتاد وهشت زندگیم عوض شد..زندگیم،هدفم،راهم در یک درگیری عوض شد.خوشحالم که زیر بار ظلم و گفتن غلط کردن نرفتم و همیشه سرم را بالا گرفتم.آنها نمی دانستند من برای حیثیتم،برای شخصیتم،برای ناموسم،برای عقیده ام ،دنیا را آتیش می زنم.آنها هم مثل اجدادشان سر راه می گرفتند.بعد از هفت سال به این مکان سرنوشت ساز رفتم.درباره آن شب و چه مسائلی رخ داد.هیچ توضیحی نمی دهم.
از کفیت پایین عکس عذرخواهی خواهی می کنم.در تاریکی گرفته شده. موفق و سربلند باشید. یا علی

۹۵/۰۶/۰۶
علی پورهاشمی