نقد لانتوری
جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۱ ب.ظ
فیلم لانتوری دیدم. خوشحالم که سینما دارد به رسالت خودش یعنی نقد جامعه بر می گرده. خشونت، فقر ،اختلاس،آقازاده ها،دوستان ناباب بیماری روانی و وسواس فکری که همگی از یک جایی در زندگی فرد نشات گرفته و آغاز میشه.از جامعه ،از مدرسه از خانواده به گفته مریم پالیزبان بازیگر فیلم خشونت یک چرخه است..
در مورد فیلم هم میشه گفت:فیلم به سبک مستندهای گزارشی که بیش از هر چیز یادآور برنامههای مستند تلویزیونی است، از ورای گفتوگو با شاعر، نویسنده، مددکار، وکیل و...به سابقه اعضای گروه خلافکار جوانی به نام لانتوری میپردازد که چطور شکل گرفته و فعالیتهای خود را انجام دادهاند و در نهایت رویداد ملتهبمحوری که همان اسیدپاشی و درخواست قصاص است، به عنوان هسته دراماتیک فیلم مطرح میشود...
اما نقطه قوت داستان لانتوری را می توان در یک سوم پایانی فیلم و پرداختن به سوژه اسیدپاشی دانست که تماشاگر را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. در این دقایق از فیلم مخاطب به خوبی با زجرهای یک قربانی اسیدپاشی مواجه می شود و از نزدیک فرصت این را می یابد که دنیای این افراد را لمس کند. به نظر می رسد تاکید فیلمساز بر نشان دادن نماهای کلوزآپ از قربانی اسیدپاشی به همین دلیل انجام گرفته تا مخاطب بتواند واقعیت را عریان تماشا کند و تحت تاثیر قرار بگیرد. تا به امروز هیچ اثری در سینمای ایران نتوانسته دنیای فرد قربانی اسید پاشی را با چنین جسارتی به تصویر بکشد.در نهایت می توانم بگویم این فیلم، فیلمی است سخت که عواطف فرد را در بالاترین آستانه تحمل درگیر می کند.از طرف دیگر مجرم مردی است که تمامی داستان درصدد توجیه کردن و آوردن دلایلی است که چگونه در نهایت وی اقدام به این عمل کرده است. زندگی در پرورشگاه، نداشتن خانواده، دوستان ناباب، فقر، عدم آموزش کنترل و مدیریت احساسات و در نهایت بیماری روانی تماما جز عوامل و دلایلی زنجیره واری است که این گونه رفتار را توجیه و به نوعی منطقی خواهد کرد.
۹۵/۰۶/۱۲