نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

دوران کودکی

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ق.ظ


دلــــم "برای سادگی های کودکی ام تنگ شده؛

برای عصرهای تابستانی  و بازی های کودکانه... برای شبهای زمستانی که بدون هیچ دغدغه ای سر بربالش خیال میگذاشتم،...... برای  لحظاتی که  بی هیچ فکر و خیال خواب را  مهمان چشمهای بی گناهم میکردم و تا صبح رویاهای کودکانه و زیبامی دیدم...... "دلــــم "برای آرزوهای کودکی ام تنگ شده


برای خواندن شعرها و کتابهای داستان یکی بود یکی نبود!


برای روزهای خوبی که با مادر بزرگم داشتم و چه زود آن روز ها گذشت... و نوازشهای گرم مادر........ "دلـــم "تنگ شده برای قاصدکهایی  که میگفتند:خبر های خوب می آورد........ "دلــــم "برای حس و حال ناب کودکی وخنده های از ته دل و آرزوهای بی ریایش تنگ شده.... به راستی که چه زود سهم روزهای خوب زندگی یادش بخیر می شود...

.

پی نوشت: به یـــاد دؤران کـــودکی ام ...سبـــک بال از هـَــر انـــدیشه ائ

.


۹۵/۰۶/۲۸
علی پورهاشمی