نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

برای سال تحصیلی جدید

شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۹ ق.ظ





امروزصبح که از خواب با صدای فریاد های دانش آموزان از  بلندگو های مدارس اطراف خانه ام از خواب بیدار شدم. یا دوران دانش آموز بودن خودم افتادم که افتخارم این بود و هست که هیچ وقت سر صف صبح گاه مدرسه شعار   مرگ بر ...بر هیچ کشوری نگفتم،ولزومی هم نداشت بگم ما برای زندگی کردن آفریده شدیم نه برای مرگ و کشتن همنوع خودمان من جهانی آرام همراه باصلح و دوستی می خواهم،یادم میاد بعضی از بچه ها وقتی ناظم می گفت جوری فریاد بزنید که صداتون تا آمریکا و انگلیس و اسرائیل بره بچه ها فکر می کردن آمریکا و انگلیس و اسرائیل همین بغل هست چنان فریاد می زدند که صورتشان از خشم قرمز میشد. دوران بدی بود. بجای دوستی و محبت و شادی به ما نفرت یاد می داند. یاد دیالوگی از سریال زیبای شهرزاد افتادم که بابک می گفت:تو مملکت زنده باد و مرده باد فقط میشه خشونت کاشت و تفرقه درو کرد. وقت شعار نیست ، وقت عمل هست ما با بالا بردن سطح علمی و فرهنگی و اجتماعی می توانیم عزت و اقتدار خودمان را به جهانیان نشان دهیم مثل کشور ژاپن... خشونت بس هست ، جنگ بس هست ، تفرقه بس هست ،بیاییم کشوری درست کنیم همراه با شادی و عشق و محبت به قول مربی کودکستانم با هم دعوا نکنیم با هم دوست باشیم ...علی پورهاشمی سوم مهر ماه نود و پنج آغاز سال تحصیلی
۹۵/۰۷/۰۳
علی پورهاشمی