نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

علی کوچلو دیگه کوچیک نیست...

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۱ ب.ظ

علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست
دنیاش مثل اون کوچه باریک نیست
دستاش خالیه، دلش پر درده،
داره دنبالِ چاره می گرده،
هی کتاب می خونه،
تو اینترنت سرگردونه،
دائم فیلتر می شکونه،
می خونه و می دونه،
این جا مثل زندونه...
دلش می خواد جادو بشه،
باز علی کوچولو بشه...
وای، وای، وای...
.
پی نوشت:حقیقت اینه که درسته توی دوران کودکی خیلی از کارها را نمی تونی انجام بدی و دوست داری زودتر بزرگ بشی تا آزادانه تصمیم بگیری و هرکاری که دوست داری انجام بدی اما وقتی بزرگ می شی و می بینی هیچ جایی هیچ خبری نیست و پیچیدگی های دنیا رو می بینی ، با خودت میگی ای کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدی و توی همون دوران کودکی باقی می موندی...

۹۵/۰۸/۱۳
علی پورهاشمی