نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

روز تولدم

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ب.ظ

دقیقا بیست و هفت سال پیش پسری در یک روز ابری پاییزی چشم هایش را به روی این دنیا باز کرد که به دنبال حقیقت زندگی هست.اهل کمک کردن هست، و هرگز طاقت دیدن ظلم را نداشت و مدافع مظلوم هست و فرقی براش ندارد طرف مقابلش دینش و عقیده اش و اخلاق اش چی باشد.در طول زندگی اش مورد ظلم و تبعیض قرار گرفت و شکایتی نکرد.
او موجودی است بی پروا،شجاع و ترس برایش معنا ندارد،عاشق کمک کردن و مهربانی،اهل هیجان و ریسک،اهل سیاست و نگرش در همه امور و البته با دید و نگرشی عمیق به زندگی که ارزش ها و مفاهیم برایش بسیار مهم و معنا دار هستند.از دنیای رفاقت با او  نگویید،باید لقب رفیقی برای تمام فصول را به او داد...او در زندگی اش الگوی نداشت و مثل خودش فکر می کند.در اوج جوانی پیر شد،و روزهای سختی پشت سر گذاشت و از یک مرگ حتمی به لطف خداوند نجات پیدا کرد. بعد از عملش دیدش به زندگی تا حدودی تغییر کرد. و به قانون به درک را در زندگی خود سر مشق قرار داد.تنها کسی که در زندگی اش براش اهمیت داره مادرش هست.

در انتظار دیدن روزهای خوش تر در صحنه ی زندگی اش هست به امید آن روزها
امروز تولدش هست سالگرد زمینی شدنش مبارک

پی نوشت:تمام صفات مطرح شده برای نامبرده را از دوستان و نگرش خود به فکرش خطور کرده.

۹۵/۰۸/۲۴
علی پورهاشمی