نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

در بی نهایت شب

يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۲ ق.ظ

در بی نهایت شب

ناگهان منم و تمام رویاهای زیبایم  

و دنیایی که هیچ شباهتی به رویاهایم در کودکی ام نداشت

منم با بیست و هفت سال اقامت در این دنیای زجر آور 

که قول داده ام بمانم و برسم 

و عوض کنم روزگارم را

که فراموش کنم زخم هایم را 

و مدارا کنم با آدم هایی که گرفتند آرامشم را.....


۹۶/۰۶/۰۵
علی پورهاشمی