ببین یک جهانی که افسون شده
بگو تا بدانم گناهت چه بود
تو ای کودک تازه گلگون شده
از اینجا صدا میزنم یا حسین
دلم از غم حلب در خون شده...
.
میدونم تمام وجدانهای بیدار با دیدن صحنه های کشته شدن کودکان بی گناه دلشون به درد میاد.براستی گناه کودکان
کشته شده در جنگ چیست.شاید گناه کودکان کشته شده در جنگ! تنها ادامه دادن نفس های آزادی نسل آینده است..
دلم برای کودکان بی گناه جنگ می سوزه .لعنت بر جنگ لعنت بر کسانی که بخاطر منافع شان کودکان بی گناه را می کشند.خدایا کجایی
.
#عمران
#کودکان_بیگناه_سوریه
از نظر بنده از مشروطه تا انقلاب اسلامی دو روز نحس در تاریخ معاصر ایران است .اولین روز مخالفت با جمهوری خواهی رضا خان به رهبری مدرس،روحانیون به دلایل مذهبی با جمهوری مخالف بودند؛ زیرا آنها جمهوری را با بی دینی برابر می دانستند.چنین شبهه ای زمانی در اندیشه روحانیون ایجاد شد که در کشور ترکیه رژیم جمهوری با جلوه های صد دینی برقرار گردید.
و روز نحس دوم برای ایران کودتای ۲۸ مرداد یکی از حوادث سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران بود که در دوازدهمین سال حکومت پهلوی دوم به وقوع پیوست و سبب تثبیت حاکمیت او تا ربع قرن دیگر شد. و به تعبیر بنده دولت قانونی مصدق نه تنها به دست دولت آمریکا و انگلیس سقوط کرد،بلکه مخالفان تاثیر گذار دیگری از جمله آیت الله کاشانی داشت.
کاشانی دربارهٔ خود میگفت: «من سرمایه مملکت هستم. فقط رهبر مسلمین ایران نیستم، مرا همه مسلمانان جهان به رهبری قبول دارند. او همچنین شاه را «مرد تربیت شده عاقل»و «مردی معقول تحصیل کرده و با تحصیلات»خواند وگفت: «عقیده من این است که ایران سالیان دراز حساسیت سلطنت دارد و فی الحقیقته وجود شاه یک جهت جامعی برای جمعآوری کلیه طبقات مردم بهدور این مرکز ثابت است.
او در پاسخ به سؤال اخبار الیوم مبنی بر اینکه بهنظر شما بزرگترین اشتباه مصدق کدام است؟ گفت: «پایمال کردن قانون اساسی و عدم اطاعت از اوامر شاه».او همچنین اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.
و در آخر دو سوال در ذهنم مبهم هست..
یک :براستی چرا روحانیت با مردم نبودن و راهشان را به نفع قدرت عوض می کردند.؟
دوم:آیا روحانیت باعث پیشرفت ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی بودند.؟
.
بنده هیچ گاه بخاطر کودتا بیست و هشت و مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی هواپیما مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی هرگز دولت وقت این دو کشور را نمی بخشم و دو دلیل دارم برای نبخشیدن و فراموش نکردن دارم :دلیل اول دولت بریتانیا که در مقابله با مصدق حاضر به هر اقدامی شده بود توانست نظر دولت آمریکا را به شرکت در مقابله با مصدق در مقابل شریک کردن شرکتهای آمریکائی در نفت ایران جلب کند.انتخاب دولت جمهوریخواه آیزنهاور در آمریکا نیز به این روند کمک کرد و سازمانهای اطلاعاتی دو کشور به طرح یک اقدام مشترک در ایران برای سرنگونی مصدق پرداختند. بریتانیا به دلیل نیاز به جلب مشارکت شاه و نیز به دلیل بسته بودن سفارت انگلستان در ایران نیازمند به همراه کردن آمریکا در کودتا بود. و منجر به سرنگونی دولت قانونی و مردمی مصدق شد.و دومین سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناو آمریکایی در دوازده تیرماه شصت و هفت و کشته شدن دویست و نود نفر از هموطنای بی گناه کشورم و در آخر باید بگویم نگذاریم دولت های کشور های بیگانه کشور ما را تعییر دهند بخاطر منافع شان ایران باید به وسیله اندیشه مردمش تغییر کنه.