وقتی بچه بودیم، نمی فهمیدیم چه روزای قشنگی داریم، بهمون نگفته بودن که چه روزایی منتظرمونه، همه چی رنگی بود بزرگ ترین غصه هامون هم کوچیک بود. بزرگ شدیم و مشکلات هم با ما بزرگ شد، جنس زندگیمون عوض شد
این چند روز هر دفعه فاطمه خواهر زاده عزیزم را می بینم که شاده و بازی میکنه دلم می خواست بهش بگم فاطمه کوچلو فرشته ناز اینقدر شادی کن.، شیطونی کن هر چقدر دلت می خواد و کیف کن از این روزات بچه جانم..دلم همه چیزای خوب رو برای تو می خواد با اون قلب مهربون و کوچیکت
خدایا: میدانم تومهربان ترین مهربانان هستی ، در این دنیا نگهبان تمام فرشته های کوچولو باش
دوست دارم خیلی فاطمه کوچلو
شادی تو شادی من هست دایی جان
_
پی نوشت:مسخره بازی دایی و خواهرزاده
#کودکی #شادی #فرشته_کوچلو #دایی
۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۸