دلــــم "برای سادگی های کودکی ام تنگ شده؛
برای عصرهای تابستانی و بازی های کودکانه... برای شبهای زمستانی که بدون هیچ دغدغه ای سر بربالش خیال میگذاشتم،...... برای لحظاتی که بی هیچ فکر و خیال خواب را مهمان چشمهای بی گناهم میکردم و تا صبح رویاهای کودکانه و زیبامی دیدم...... "دلــــم "برای آرزوهای کودکی ام تنگ شده
برای خواندن شعرها و کتابهای داستان یکی بود یکی نبود!
برای روزهای خوبی که با مادر بزرگم داشتم و چه زود آن روز ها گذشت... و نوازشهای گرم مادر........ "دلـــم "تنگ شده برای قاصدکهایی که میگفتند:خبر های خوب می آورد........ "دلــــم "برای حس و حال ناب کودکی وخنده های از ته دل و آرزوهای بی ریایش تنگ شده.... به راستی که چه زود سهم روزهای خوب زندگی یادش بخیر می شود...
.
پی نوشت: به یـــاد دؤران کـــودکی ام ...سبـــک بال از هـَــر انـــدیشه ائ
.