نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷


بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است


که مرگ سرخ به از زندگى ننگین است


حسین مظهر آزادگى و آزادى است


خوشا کسى که چنینش مرام و آیین است


نه ظلم کن به کسى نى به زیر ظلم برو


که این مرام حسین است و منطق دین است


همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافى است


اگر چه گریه بر آلام قلب تسکین است


ببین که مقصد عالى وى چه بود اى دوست


که درک آن سبب عزو جاه و تمکین است


ز خاک مردم آزاده بوى خون آید


نشان شیعه و آثار پیروى این است


پی نوشت: 

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﻮﯼ ﻣﺤﺮﻡ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ...

ﺑﻮﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ...ﺑﻮﯼ ﺧﻮﻥ... ﺑﻮﯼ ﻏﺮﺑﺖ ﻭ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ...ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﯿﺎﻩ ﭘﻮﺵ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺷﻮﺩ

ﺻﺪﺍﯼ ﺿﺠّﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ

ﻏﻮﻏﺎﺳﺖ ﺩﻟﻢ...

۹۵/۰۷/۱۰
علی پورهاشمی

نظرات  (۱)

۱۰ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۱ کمال عچرش
کاش همه معنای واقعیش رو درک میکرن