نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

میشه باهم نجنگیم تو دنیایی که دو روز بیشتر نیست...

و باهم مهربان باشیم و هم دیگر را تحمل کنیم چرا که هر لحظه به مرگ نزدیک تر می شوم

در این سال ها دیگر زمستان فصل سوز و سرما نبود..،فصل مرگ و زجر بود

_


#مرگ#زمستان#مهربان#تحمل#مهربانی#سرما#زجر#زندگی


۹۵/۱۱/۱۵
علی پورهاشمی