نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

حرف دل

چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ق.ظ

آخرین روزهای اسفند  هشتاد و هفت بود

در مسیر برگشت از تهران به سمنان بعد از شرکت در یک جلسه ای که داشتم فکر می کردم که چرا افراد 

به زبان چیزی می گویند 

به دل چیزی می خواهند

به عقل راه دیگری می روند...

 متاسفانه باید بگویم در برخورد با  بعضی مسایل در بن بست های بدی هستند یا بهتره بگویم هستیم.


ولی بنده حقیر در اکثریت مواقع حرف دل را به زبان آوردم و از هیچ کدام از کارها و حرف ها و نظراتی که در این مدت بیان کردم پشیمان نیستم. و بخاطر افراد و حرف ها و نظریاتم را تغییر نخواهم داد.،فقط گاهی باید سکوت کرد.

بخاطر سن و ارادتی که به بعضی افراد دارم


پی نوشت:عکس مربوط به همان روز است. از کیفیت پایین عکس معذرت می‌خواهم،خیلی خسته بودم


چی گفتم اول صبح 🤔🤔🤔🤔🙄🙄برم بخوابم

۹۵/۱۲/۲۵
علی پورهاشمی

نظرات  (۱)

۲۵ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۱۱ احسان پروانه
عالی