نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

بمباران شیمیایی ادلب سوریه

يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۴۷ ب.ظ

قلبم تیر میکشه و غمگینم از  دیدن تصاویر اجساد و کودکان بی گناه باقیمانده از بمباران شیمیایی در ادلب سوریه

یعنی انسان از هیروشیما و حلبچه درس کافی نگرفت که باز اجساد بی رنگ و روی خفه شده در گاز شیمیایی روی زمین مانده ؟...

چه قدر جنگ و سیاهی، چه قدر ظلم و تباهی

چه قدر غنچه پرپر، چه قدر مرگ فرشته ها


الهی روزی برسد که دیگر هیچ کودکی از آغوش مادرش به ستم جدا نخواهد شد و هیچ بمبی خواب شیرین مادران و کودکان بی گناه و معصوم را ابدی نخواهد کرد.روزی که دیگر هیچ دریایی گهواره مرگ کودکان بیگناه نخواهد شد و هیچ کودکی در محاصره از رنج گرسنگی جان نخواهد داد. و هیچ کودکی در بمباران شیمیایی نخواهد مرد. روزی که دنیای آکنده از ظلم و ستم ، پر از لطف و عطوفت خواهد شد. به امید آن روز 

#إدلب #سوریه #کودکان #حملات_شیمیایی #جهانی_عاری_از_جنگ #بمباران_شیمیایی #لعنت_به_جنگ

۹۶/۰۱/۲۰
علی پورهاشمی