نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

روزگار من

چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۲۸ ب.ظ

نه اعتقاد راسخی برایم مانده و نه عقیده محکم 

فقط آزادگی و حقگویی ام مانده 

تلاشم در زندگی این بوده سالم و ساده بدون آزار دیگران فقط زندگی کنم و تا می توانم انسان بمانم ،حقیقت را بگویم حتی اگر تلخ و هزینه داشته باشد.

زندگی من طوری شده که ساعت ها به نقطه ای خیره می شوم و وقت ام را در شبکه های اجتماعی می گذرانم.

غذایم را سرد می خورم ناهار ها را نصفه شب ، صبحانه را شام! برای ام فرق نمی کنه لباس چی بپوشم و به من بیاید یا نیاید ، ساعت ها به یک آهنگ تکراری گوش می کنم و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوم! و کانال های تلویزیون را عوض می کنم و آخر خاموش کردن تلویزیون و کنترل را پرت کردن...

شب ها علامت سوال های ذهن ام را می شمارم تا خوابم ببرد! که نمی برد.

روزهای من اینگونه و شب هایم اصلاً نمیگذرد. 

خسته و بی حوصله ام دیگر به هیچ موردی تو زندگیم فکر نمی کنم آرزوم اینه که زودتر این روزهای یکنواخت و بی هدف تمام شود و روزهای خوب بیاید... فکر می کنم حکایت این روزهای من حکایت خیلی از جوانان سرزمین ام باشد.


به امید روزی های خوب ...

البته روزهای خوب را دادن روسیه، بریتانیا و چین بسازه ارزان در بیاد 😊

پاینده باشید 

_

هیچ نشانه نیست اندر وادی


بسیار امیدهاست در نومیدی

۹۷/۰۲/۰۵
علی پورهاشمی