نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

سعی کنیم چشمانمان را نبندیم

پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۳۸ ب.ظ

وقتی راحت میریم بیرون با دوستان مان گپ می زنیم ،شوخی می کنیم، می گویم و می خندیم

خیلی ها در روی تخت بیمارستان ها هستند و خیلی ها سرطان تمام بدن شان را گرفته

باید قدر هر نفسی که می کشیم بدونیم همش یه ریز داریم حرف می زنیم ،غر می زنیم ،اون بد هست اون افتضاحه، پول ندارم، عشق زندگی ام کجاست ،خانواده ام منو درک نمی کنند ،ولی بعدش زمانی میرسه هیچ کدام از این ها معنا نداره ...

این که کسانی که خیلی دوست شان داریم ممکنه از پیش ما بروند و تنهایمان بگذارند یه ترسی دیوانه وار وجودمان را فرا می گیرد و اون موقع هست که دیگه همه چیز پاک میشه و از بین میره و خدا را التماس می کنیم تو رو خدا خوب شه ،تو رو خدا چیزی نشه همش می گویم خوب بشه دیگه چیزی نمی خوام ...

سعی کنیم چشمانمان را نبندیم به اطراف مان نگاه کنیم سعی کنیم حس خوبی داشته باشیم، امیدوار باشیم خدا را بخاطر اینکه سالم هستیم و کسانی که دوست شان داریم در اطرافمان هستن شکر کنیم.

التماس دعا 

اولین سحر ماه مبارک رمضان سال نود و هفت

#رمضان #سلامتی #سحر #ماه_مبارک_رمضان #ماه_عسل

۹۷/۰۲/۲۷
علی پورهاشمی