نوشته های علی پورهاشمی

فرزند پائیز

پسر ایرانم
دلشکسته این سرزمین
گندم وجودم در دورانی قد کشید که هیچ ندیدم
جز ستم...غم...نان...دین گریزی... بی عدالتی
برای بقاء باید درخفاء بمانم نمی دانم تا کی اما این نیز بگذرد
خواهان برابری..، برداری..، وآزادیم
از بازیچه قراردادن دین خسته ام
از تمرکز اجباری قدرت خسته ام
بیزارم از دورنگی و خواهان تحولم و معتقدم به جدایی دین از سیاست
دمکراتم و پایبند به ارزش های الهی

و شعار من زنده باد مخالف من و دعای من برای شماصبوری است

علی پورهاشمی بهار ۸۷

در سال جدید، سلامتی، شادی و آزادی برای همه ی مردمان سرزمین ام آرزومندم 

به امید روزی و نوروزی که تمام مردمان سرزمین ام شاد و آزاد باشند و هیچ انسانی به خاطر اندیشه ، عقایدش، و دینش زندانی نشود، و به اجبار دور از وطن خویش نباشد و شاهد مرگ های نابه هنگام  و خودکشی نباشیم.


به امید روز های که دوباره مردمی شویم که هم دیگر را با هر اندیشه و باوری دوست داشته باشیم و به عقاید همدیگر احترام بگذاریم و منافع همه‌ی ‌‌افراد برای مان مهم باشد. 

به امید روزی که هیچ پدر و مادری شرمنده فرزندانش نباشد و هیچ کسی گرسنه و بی پناه نباشد.

برای تمام‌ دوستانم و حتی مخالفین اندیشه و باورهایم سالی پر از شادی ،سربلندی و موفقیت از خداوند متعال خواهانم 

بهارتان سبز و دلتان شاد باشد 

نوروزتان مبارک 

_

#سال_نو_مبارک #نوروز۹۷ #شادی #سربلندی #عشق #زندگی #ایران_برای_همه_ایرانیان #بهار  #نوروز۹۷مبارک

۲۹ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۰
علی پورهاشمی

دستفروشی برای آن های که از همه جا رانده شده اند و در عین حال نمی خواهند دست تکدی پیش دیگران دراز کنند و آن مایه شرافت و بزرگواری شان است که از شرافت کار خود (گرچه دستفروشی باشد) نان بخورند‌.، از ماموران سد معبر شهرداری عاجزانه درخواست می کنم در شب عید به دستفروشانی که بساط کردن و اجناسی می فروشند از کارشان جلوگیری نکنند بخدا قسم وضع اقتصادی خرابه است و این عزیزان به نان شب شان محتاج هستند و نمی خواهند جلوی چشمان زن و بچه های شان شرمنده باشند.

ماموران سد معبر عزیز از دست هایشان نان  را دریغ نکنید
پاینده باشید

۰۹ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۳۰
علی پورهاشمی

امروز سعادتی نصیب من شد که بعد از آزادی ضیاء نبوی عزیز از حبس ظالمانه ایشان را ملاقات کنم یکی دیگر از دانشجویانی که شرف جنبش دانشجوی ایران است سید ضیاء نبوی در دانشگاه نوشیروانی بابل گفتاری بیان کردن که همیشه آن را در ذهن دارم که اگر مبارزه را از زندگی جدا کنیم بزرگترین ضرر را می کنیم... و امروز هم در صبحت های که باهم داشتیم گفتن آزاد بودن چیزی که کم کم باید بهش عادت کنم.، و این حرف چه درد آور و غم انگیز است 
موفق و سربلند باشید مثل همیشه سید ضیاء عزیز جوان فرهیخته ،خوش فکر و شجاع  _
#ضیاءنبوی #جنبش_سبز  #دانشجوستاره_دار #آزادی #ضیانبوی
#شرف_جنبش_دانشجویی #جنبش_دانشجویی #آزادیخواهی
۳۰ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۶
علی پورهاشمی

سالگرد مادر بزرگم هست نمی دانم چرا حس می کنم باید بنویسم مادر بزرگم چه انسان مهربانی بود که رفت پیش خدا...

کسی که دست هاش همیشه گرم بود... مهربون بود... نه فقط به خاطر اینکه مادربزرگ من بود چون همه به پاک بودن ذات مومن اش ایمان داشتن 

دو هفته بعد از عمل ام وقتی فهمیدم رفت... وقتی فهمیدم دیگه نمی بینمش...زمان ایستاد... دلم برای همیشه براش تنگ شد ... آخه خیال میکنم هنوز هست... هنوز خاطره می گوید از برادران خوشتیپ و خوش فکرش اش از پدرش صادق خان از بچه هاش در زمان جنگ و سربازی شان از ازدواج مادرم میگه... هنوز صلوات می فرسته و دعا می خونه و تسبیح چوبی گردنش هست


 آخرین باری که دیدمش خونه دایی ام بود بیمار بود خواب بود ... چشماش بسته بود ... داشتم می آمدم سمنان که بیدار شد نمی گذاشت دستش را ببوس می گفت سید هستی ولی بوسیدم خداحافظی کردم آخرین خداحافظی بود


 هیچ وقت خوبی هاش را یادم نمیره وقتی پدر و مادرم مکه رفتن چهل روز پیش ما بود ...  تمام خاطرات بچگی و نوجوانی یادم هست  شامی های خوشمزه اش ، شکلات هایش  و دو تا یخچال پر خانه اش ... و وقتی غذا نمی خوردم ناراحت می شد ، غصه می خورد و نصیحت می کرد و می گفت  غذا بیرون تمیز نیست بهداشتی نیست ...


هیچ وقت مرگ اش را باور نکردم آخرین بار که باهش صحبت کردم در بیمارستان بودم گفت خوب شدی بیا ساری ببینمت ...

می خوام برم ساری ولی می ترسم نباشه و رویاهام و خاطراتم نابود و خراب بشه

هنوز نتونستم مرگش را باور کنم ولی  می دانم هست... 

مادر بزرگ ها همیشه نگران هستن و نگران هم از دنیا می روند

روح تمام مادر بزرگ ها شاد و بهشت نصیب شان 

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۳۱
علی پورهاشمی

دیگه به همه چی شک دارم

به دوستان ، به افراد ،به زندگی به دوست داشتن، به آدم ها... حتی به شخصیت های سیاسی اجتماعی که قبول شان داشتم به دولت ها، به حاکمیت و هم فکرانم 

باید خفه بشیم تا دوست داشتنی به نظر برسیم از درون خورد بشیم ولی در ظاهر بخندیم که یوقت خدای نکرده به کسی بر نخورد ... خسته ام واقعا حس میکنم عمرم را باختم در این مملکت پر از خشونت ،نیرنگ، ظلم و فریب 

خسته ام از افرادی که حقیقت را می بینند ولی انکار می کنند. نمی دانم چه بگویم فقط باید بگم هیچ فرد و گروه ای قیم مردم نیستن و هیچ فردی مقدس نیست 

پاینده باشید 

_

#ایرانم #انسانیت #شک #خشونت #عمرم #خسته_ام_کاش_کسی_حال_مرا_میفهمید

۱۸ دی ۹۶ ، ۰۸:۳۲
علی پورهاشمی

یک سال دیگه گذشت
منم یک سال بزرگتر شدم…
یـک سالی که نمی دونم واقعا تونستم بزرگ بشم یا نه
تونستم همونی باشم که هستم
نمی دونم …
شاید اونجوری که می خواستم باشم گاهی نبودم
ولی یکسال بزرگتر شدم…اونم خیلی سریع…

امروز که تولدم هست ، غم های زیادی دارم از بین رفتن روزهای جوانی ام و گاهی بی انگیزه بودن ... و آخرین غم هم زلزله غرب کشورم هست.

نمی دانم چرا هرسال روز تولدم که می شود دل گیر و نگرانم
دل گیر می شوم از این سال هایی که چون باد می گذرد، و من همان پسری ام که گاهی ناامید و اهداف اش را گم می کند..

و نگرانم که نتوانم در زندگی ام اصول اخلاقی که برای زندگی خودم مشخص کرده ام بخاطر خیلی از شرایط اجتماع و برخورد افراد نتوانم پایبند به آن باشم که مهمترین آن مهربانی و دفاع از مظلوم هست.

ولی از یک جهت خوشحالم که هنوز با وجود بدی ها و ظلم های که دیدم هنوز اخلاق و منش خودم را به لطف خدای مهربان حفظ کردم
دعا کنید شرایط زندگی در این اجتماع بی رحم و خشن سبب نشود که اخلاق و منش خودم را زیر پا بگذارم

روز تولدم بهترین ها را برای تان از خداوند مهربان خواهانم
موفق ، سربلند و سلامت باشید
تولدم مبارک


۲۴ آبان ۹۶ ، ۱۴:۱۱
علی پورهاشمی

به ظاهر گرچه خندانم در سکوت سخت گریانم ،خدایا یاران چه دانند که من دنیایی از غم دارم

_

چقدر در سکوت باید زجرهای را تحمل کنم و چیزی نگویم

این روزها دلم می خواهد فریاد بزنم 

اما...

پی نوشت:

نوشتم تا این روزهای سخته یادم بماند هیجدهم آبان نود و شش

۱۸ آبان ۹۶ ، ۱۶:۱۴
علی پورهاشمی

نیچه خدا بیامرز می فرمایید: 

«زندگی بدون موسیقی اشتباهی بزرگ است» 

زندگی دردنیای مدرن امروزی همراه با استرس و گاهی پُرازاضطراب و تنش است. شاید هریک از ما در پایان یک روزکاری، بیشتر از خستگی جسمی از خستگی روحی شکایت می‌کنیم. شنیدن موسیقی و نواختن ساز انسان را آرام کرده و راندمان کار مغز را بالا می‌برد. ثابت شده که موسیقی به از بین بردن افسردگی و اضطراب کمک می‌کند. نواختن و یا شنیدن موسیقی می‌تواند برای رفع خستگی و تنش‌های کار و زندگی بسیار مفید باشد.
 _
پی نوشت: هنر نواختن را یاد بگیر،
نواختن موسیقی در هیچ کشوری گدایی نیست.
الکی مثلا من دارم یاد می گیرم 😊😊
تازه هوا سردم هست😟😟
خوابم می آید ☺
پاینده باشید ⚘
۰۷ آبان ۹۶ ، ۱۴:۱۵
علی پورهاشمی

یک نفر را توی زندگیتان راه بدهید که برای بودن و ماندنش نیازی نباشد دست به قد و قواره اتان بزنید، که نیازی نباشد برای راضی نگه داشتنش از رنگ مورد علاقه تا تفریحاتتان را عوض کنید و بشوید یک آدمی که هیچ وقت نبوده اید. کسی که قیچی دست گرفته و خودش قرار است طرز فکر و عقیده جدید بدوزد و تنتان کند را راه ندهید به خلوتتان کسی که دنیایتان را رنگ دنیا خودش میکند و از شما چیزی میسازد که میخواهد بعد مشغول دوست داشتن آن آدمی که خودش ساخته میشود.یک نفر را انتخاب کنید که شما را با همین چهره و ظاهر بخواهد با همین رنگ مو و مدل چشم و...، با همین لحن صحبت کردن و نوع زندگی.. یک نفر را بخواهید که شما را دوست داشته باشد بخاطر آنچه که هستید نه بخاطر آنچه که دوست دارد باشید.

۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۰:۰۸
علی پورهاشمی

پاییز جان ، فصلِ زردِ من

مبادا دلت بگیرد  از این که

کسی نمی خواهد زود تر سر برسی 

مبادا قهر کنی و با لجبازی

بگویی که قصدِ آمدن نداری 

آخر اگر تو نیایی 

این آدم ها رفتن هایِشان، دلتنگی هایِشان‌ و بغض های نشئت گرفته از حالِ بدشان

را گردنِ چه کسی بیندازند؟ 

پی نوشت:

از غصه نپرهیزم ، چون زاده پاییزم

_

دوباره پاییزه فصل تولد من (۲۴آبان یادتان باشه)

😃😃😃 دوباره دل اسیره به یاد رفتن 😟😟😟

۳۱ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۶
علی پورهاشمی